برچسب : نویسنده : bahoneyezendegim بازدید : 21
ترس من همین بود، که روزی تو غریبه ترین کسی بشی که همه چیزم را میداند. بمون برام......
برچسب : نویسنده : bahoneyezendegim بازدید : 29
نشین و نسازو و نسوز و ببین،
که تنهایی من چقدر روشنه
یکی دست توو دست تو و دستهات،
داره توو سر من قدم میزنه
منم مثل تو داغِ توی دلم،
منم مثل تو توو دل بازی ام
یه لبخند مصنوعیه رو لبم،
ولی به رضای خدا راضی ام
اگه زخمِ توو سینهی سوختهت،
دل من یه پا زخمِ هرجاییه
نگاه کن چقدر دل زمین ریخته،
نگاه کن بفهمی چه اوضاعیه
بمون برام......برچسب : نویسنده : bahoneyezendegim بازدید : 37
برچسب : نویسنده : bahoneyezendegim بازدید : 29
برچسب : نویسنده : bahoneyezendegim بازدید : 58
من تورو مثل آخرين روز هفته،
مثل پنج دقيقه خوابِ بيشتر،
مثل یه صبحانهى دورهمى،
مثل بوى سنگک داغ،
مثل یه فنجان چای گرم،
مثل یه صندلى كنار شومينه،
مثل يک كلبهى چوبى تو دل جنگل،
مثل خوابيدن زير نور ماه و ستارهها،
مثل لبخند زدن به یه بچه،
مثل قدم زدن زير بارون،
مثل یه برادر،
مثل یه خانواده،
دوستت دارم...
برچسب : نویسنده : bahoneyezendegim بازدید : 57
برچسب : نویسنده : bahoneyezendegim بازدید : 68
برچسب : نویسنده : bahoneyezendegim بازدید : 63
آغوش تو،
مترادفِ امنیت است...
آغوش تو،
ترس های مرا می بلعد.
لغت نامه ها دروغ می گفتند....
آغوش،
یعنی پایان سر درد ها،
یعنی آغاز عاشقانه ترین رخوت ها،
آغوش تو یعنی "من" خوبم!
بلند نشوی بروی یک وقت!
بغلم کن،
من از بازگشتِ بی هوای ترس ها
می ترسم ...
بمون برام......
برچسب : نویسنده : bahoneyezendegim بازدید : 114
برچسب : نویسنده : bahoneyezendegim بازدید : 70